قرآن و عرفان رضا نصر

قرآن و عرفان رضا نصر

تفسیر قران ، عرفان و مقالات علمی
قرآن و عرفان رضا نصر

قرآن و عرفان رضا نصر

تفسیر قران ، عرفان و مقالات علمی

پرهیزکاران.....





بسم الله الرحمان والرحیم
پرهیزکاران.....

ازالـم نـدانـم و نـتانـم گوفــتن ....کس نشاید هر دری را کوفـتن

ذالک اینست کتاب بیشک بدان ...متقـین راسـت این نـدا ازآسمان

مومن هستـند وعمل این را نشان
تار و پودت را بدانـند ایـن بـدان

مومنند برنیـست یا غـیب زمـان.... مومنند زیرا که می بـینـند عیان
مومنند بر آنــچه آمد ز آن کران.... مومنند برعلم و فهم وروح وجان

رزق را از او طلـبدارنـد و بــس
هاتفند برمستمند در هـر نـفـس

مومنند زیرا که مــیدانـنـد ایـن ....خود بچینـندهرچه کارنـد در زمـین
بـلکه میـکارند از ذوق گــران .....هــرچه می بینند در جانان جان

موسم گل بشنوند بوی خوشــش
سـوی لـذتهاست این شورو کشش

یارغـارنـد این عـزیزان حمــید ....بـایـد ایـشان را بـود جان رشید
هرچه دارنـد وندارنـد از سماسـت .... واسطه جزحق ندارند ماجراست

علـم را دروازه کردنـد ازدمـش
روح را آزاده کـردنـد ازغمش

بانشاط شاداب جاویدان سرشت..... گو که عالم را ببینـند دربهشـت
ذاکـرذ کـرحــق و اســباب جــو ......هــرنـفـس باشــند او را جستجو

خوب میزییند ندارند هـیـچ غــم
کشـتی نـوح اند در طوفان یم

رهـبراعـلای حقـنـد این سـلوک .... رهـبـری روح نی جسم وملوک
هر کسی پرهـیز دارد ازالــسـت .....حی ودانای زمان ومحشراسـت

گربجویی ضـامن عـدل وبهشـت
بذرفکرت را تواینگونه بکشت

خوابراازچشـموازگوشـت بـران .... تاشـوی هم راه ایـن نـام آوران
هرکه او بـاورنـدارد ایـن چنـین .... گوبـروهـرچه بکاری خودبچین

آن چنان آمـد که آن نـورعـزیـز
خوانـد لا اعبد چودید کوروستیز

ایحبیبان نوشدارو نـیش نـیـست .....کیش احمدرانشان ازخویشنیست
وقت آنـشد تا بـریـزم جرعه ای .....بــــهـــــــر آوای دل آزرده ای

مولی الموالاسـت آنحاجات دیـن
رهـــبـربـالاسـت آن آزاده بــیـن

اوطریق الله ست فردست وتمام ....اوهداالله است بَحرسـت اینکلام
فارغست ازبودوخویش خوی اوست ..... پـادشـاه جان با خـلـق نکوسـت

او درون پــرده می بـیـند بـدیـن
نام او بُردست خـتـم المرسـلـین

جــان عـالـم گـیـر او دراسـم او ....دهـردردوران نـدیدسـت مـثل او
جبرِِئیـلـش می زنــد هردم بــدر..... رخـسـت دیــدار فـــرمایــد پـــدر

نـسل مـا با نـسل او آمـد نـشـان
این بدان احمدنخواهدمرده جان

ای خدایـی کـه شـراب نـاب تــو.... می فـروزد نـورجان افـزای تـو
حـق نـازلهای خـوش الـهـام تـو.... حـق هـدهـدهای خوش پیغام تو

چشم وگوش روح ماراایـقـریـن
درهـمـه احـوال تا مـلـک یـقـین

بـاز کـن تـا چهـارچـشم مستمان .....بــیـنـدی آن شـهسـوار هـستمان
عشق رویش رابجان افزون نما ..... بـوی خویـشـرا بـجان کن رهنما

الغرض دامان حق چون بازشد
رای دیگـر را نـبـایـد سـاز شـد
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.